سالها میگذرد. رونیا، دختر بزرگ و شجاعی میشود. زمان آن رسیده تا خانواده به او اجازۀ تجربه کردن فضای خارج از قلعه را بدهد. رونیا در اولین ماجراجویی خود به جنگل میرود. او باید به توصیه پدرش از کوتولههای خاکستری و دزدان بورکا دوری کند. دنیای بیرون از قلعه برای رونیا پر از ماجراجویی و اتفاقات زیر و درشت است؛ اتفاقاتی که باعث میشود رونیا خیلی چیزها درمورد زندگی خودش بفهمد و نگاهش به زندگی تغییر کند. در این بین، آشنایی او با پسری به نام «برک» نیز در انتخاب مسیر زندگیاش تاثیر زیادی میگذارد...